فرسود پای خود را چشمم به راه دور
تا حرف من پذیرد آخر که :زندگی
رنگ خیال بر رخ تصویر خواب بود.
دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود،
پایان شام شکوه ام.
صبح عتاب بود.
چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست:
این خانه را تمامی پی روی آب بود.
پایم خلیده خار بیابان .
جز با گلوی خشک نکوبیده ام به راه.
لیکن کسی ، ز راه مددکاری،
دستم اگر گرفت، فریب سراب بود.
خوب زمانه رنگ دوامی به خود ندید:
کندی نهفته داشت شب رنج من به دل،
اما به کار روز نشاطم شتاب بود.
آبادی ام ملول شد از صحبت زوال .
بانگ سرور در دلم افسرد، کز نخست
تصویر جغد زیب تن این خراب بود.
از هجوم نغمه ای بشکافت گور مغز من امشب:
مرده ای را جان به رگ ها ریخت،
پا شد از جا در میان سایه و روشن،
بانگ زد بر من :مرا پنداشتی مرده
و به خاک روزهای رفته بسپرده؟
لیک پندار تو بیهوده است:
پیکر من مرگ را از خویش می راند.
سرگذشت من به زهر لحظه های تلخ آلوده است.
من به هر فرصت که یابم بر تو می تازم.
شادی ات را با عذاب آلوده می سازم.
با خیالت می دهم پیوند تصویری
که قرارت را کند در رنگ خود نابود.
درد را با لذت آمیزد،
در تپش هایت فرو ریزد.
نقش های رفته را باز آورد با خود غبار آلود.
مرده لب بربسته بود.
چشم می لغزید بر یک طرح شوم.
می تراوید از تن من درد.
نغمه می آورد بر مغزم هجوم.
روزی که
دانش لب آب زندگی می کرد،
انسان
در تنبلی لطیف یک مرتع
با فلسفه های لاجوردی خوش بود.
در سمت پرنده فکر می کرد.
با نبض درخت ، نبض او می زد.
مغلوب شرایط شقایق بود.
مفهوم درشت شط
در قعر کلام او تلاطم داشت.
انسان
در متن عناصر
می خوابید.
نزدیک طلوع ترس، بیدار
می شد.
اما گاهی
آواز غریب رشد
در مفصل ترد لذت
می پیچید.
زانوی عروج
خاکی می شد.
آن وقت
انگشت تکامل
در هندسه دقیق اندوه
تنها می ماند.
نیم نگاهی گر کنی به این دل شکسته ام delamshikaste.persianblog.com ... در هیاهوی سکوت paberahneh.blogsky.com دنیای http://behzad-artist.blogsky.com/ یک ایرانی mehdi110.blogspot.com را میبینی که خرهای بزرگ kharha.persianblog.com !!! شمارش معکوس countdown.persianblog.com رسیدن به آرزوها niloofarrr.persianblog.com را یک سرگرمی sargarmi.blogsky.com میدانند!!!!
با ابن همه من و فرشته ام manofreshteh.blogsky.com در اوج ozzal.blogsky.com آسمان panjareh.blogsky.com درد دل dardeh-del.blogsky.com میکنیم!!!!
کاش میشد elham85.blogsky.com روزانه parham.blogsky.com ... مجهول الهویه hamraheshab.blogsky.com و فیلسوف واقع بین filsoof401.persianblog.com گمتر از مقاله بی سر sh2tg800.blogsky.com و ته سید سروش soroosh.blogsky.com سوسک نامه sooski.persianblog.com بسازند!
روزگار عجیبی است, یاس http://baharkhanom.blogsky.com من!!!
آن روز بارانی mina-albalooo.blogsky.com ... عاشق قدیمی mehdieshgh.blogsky.com به تهدید fantom.blogsky.com دو کلوم از مادر عروس azam.blogsky.com شور عشق aida755.blogsky.com را به دربا darydarya.blogsky.com انداخت!
و در حالیکه سحر saharam.blogsky.com فرسنگ ها زیر دریا
arvand.net را برای یافتن تنهای عاشق tanhayeashegh.blogsky.com جستجو میکرد... آقای خوش تیپ khoshtip.blogsky.com به دنبال دل دیوانه ویگن به اعماق اینترنت explorer.blogsky.com سفرمیکرد!!!
معلم ادبیات amoli.persianblog.com در فرهنگستان farhangestan.persianblog.com آیه های زمینی aiehaiezamini.blogsky.com را عاقلانه eeeeeeeeeeeeeeeh.persianblog.com و آنلاین mahdionline.blogsky.com مطالعه مبکرد و... نهایتا نتیجه گرفت که هزار نکته باریکتر زمو اینجاست!!limo0o.persianblog.com
عمو تراز bibiyan.persianblog.com با شنیدن صدای آک sogmad.blogsky.com از شرق rsms.blogsky.com به اسقبال ستاره سربی majedeh.persianblog.com تا دروازه های elham2003.persianblog.com ایمان jomhouri.blogsky.com ... و بدون هراس از قارچ gharch.persianblog.com سمی... و مشمولک http://mashmolak.blogsky.com دمپایی dampae.blogsky.com در دست دوید!!!
فروزان و باران forouzan.persianblog.com هنوز در یافتن ارتباط رود لاگ river.blogsky.com با رود زرف deepriver.persianblog.com در سرزمین تفرش tafresh-land.blogsky.com به نقطه مشترک نرسیده اند... و آنطرفتر... پوریای ولی tanboor.blogsky.com و کیمیا خانومی matan.persianblog.com در شناخت مشاهیر mashaheer.net ایران زمین اندر خم یک کوچه اند hosein.persianblog.com !!!
حالا هم ... پیشی pishy.persianblog.com که فعلا اسم نداره negareshoina.blogsky.com و نویسنده, nevisandeh.persianblog.com دارچین darchin.persianblog.com صداش میکنه... توی هوای تازه freshair.blogsky.com , در کمین پرنده kooko.blogsky.com بی سنگر bisangar.blogsky.com زیر پیچک , peechak.blogsky.com کنار بوته گل یخ http://golyakh.blogsky.com گرفته خوابیده!
تازه...تمام این های را که خواندی!! فقط یک قطره از دریاست!!!! kija.persianblog.com
فقط این وسط جای یه نفر خالی بود که آلان من پرش می کنم !!!تنهاترین کیمیاگر دنیاhttp://www.dokhtarankimiagar.blogsky.com
باران نور
که از شبکه دهلیز بی پایان فرو می ریخت
روی دیوار کاشی گلی را می شست.
مار سیاه ساقه این گل
در رقص نرم و لطیفی زنده بود.
گفتی جوهر سوزان رقص
در گلوی این مار سیه چکیده بود.
گل کاشی زنده بود
در دنیایی راز دار،
دنیای به ته نرسیدنی آبی.
هنگام کودکی
در انحنای سقف ایوان ها،
درون شیشه های رنگی پنجره ها،
میان لک های دیوارها،
هر جا که چشمانم بیخودانه در پی چیزی ناشناس بود
شبیه این گل کاشی را دیدم
و هر بار رفتم بچینم
رویایم پرپر شد.
نگاهم به تار و پود سیاه ساقه گل چسبید
و گرمی رگ هایش را حس کرد:
همه زندگی ام در گلوی گل کاشی چکیده بود.
گل کاشی زندگی دیگر داشت.
آیا این گل
که در خاک همه رویاهایم روییده بود
کودک دیرین را می شناخت
و یا تنها من بودم که در او چکیده بودم،
گم شده بودم؟
نگاهم به تار و پود شکننده ساقه چسبیده بود.
تنها به ساقه اش می شد بیاویزد.
چگونه می شد چید
گلی را که خیالی می پژمراند؟
دست سایه ام بالا خزید.
قلب آبی کاشی ها تپید.
باران نور ایستاد:
رویایم پرپر شد.
شب سردی است ، و من افسرده.
راه دوری است ، و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می کنم ، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت ،
غمی افزود مرا بر غم ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر ، سحر نزدیک است:
هردم این بانگ برآرم از دل :
وای ، این شب چقدر تاریک است!
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من ، لیک، غمی غمناک است.
عصر
چند عدد سار
دور شدند از مدار حافظه کاج.
نیکی جسمانی درخت بجا ماند.
عطف اشراق روی شانه من ریخت.
حرف بزن، ای زن شبانه موعود!
زیر همین شاخه های عاطفی باد
کودکی ام را به دست من بسپار.
در وسط این همیشه های سیاه
حرف بزن ، خواهر تکامل خوشرنگ!
خون مرا پر کن از ملایمت هوش .
نبض مرا روی زبری نفس عشق
فاش کن.
روی زمین های محض
راه برو تا صفای باغ اساطیر.
در لبه فرصت تلالو انگور
حرف بزن ، حوری تکلم بدوی !
حزن مرا در مصب دور عبادت
صاف کن.
در همه ماسه های شور کسالت
حنجره آب را رواج بده.
بعد
دیشب شیرین پلک را
روی چمن های بی تموج ادراک
پهن کن.
به امید دیدار
بهرام
جی کی رولینگ خالق پرفروش ترین داستان های کودکان یعنی هری پاتر ، از کشته شدن یکی از شخصیت های اصلی داستان خود خبر داد.
او که با شبکه خبری بی بی سی صحبت می کرد از بردن نام این شخص خودداری کرد و می گفت : «هرگز فکر نمی کردم که این مجموعه داستان به نقطه ای برسد که من مجبور شوم یکی از بهترین شخصیت هایش را از میان بردارم.
او گفت : به هر حال وقتی برای کودکان کتاب می نویسید باید بپذیرید که شخصی را نیز در داستانتان بکشید».
«هری پاتر و سفارش ققنوس» آخرین قسمت از مجموعه داستان های هری پاتر است که میلیون ها نفر در سراسر جهان در انتظار انتشار آن به سر می برند.
این کتاب قرار است روز شنبه 21 ژوئن به بازار عرضه شود.
رولینگ در این گفتگو گفت : چندین بار قسمت مربوط به کشته شدن این شخصیت را بازنویسی و مرور کردم اما آخر سر دیدم هیچ چاره ای جز این نیست.
رولینگ گفت که پس از نوشتن این صحنه و کشته شدن این شخصیت بی اختیار به گریه افتاده و چندین ساعت می گریسته است.
گفته می شود که حتی شوهر او نیز نتوانسته از زیر زبان او بکشد که او کدام یکی از شخصیت های پاتر را در آخرین قسمت از این مجموعه کشته است.
پنجمین قسمت از مجموعه داستان های هری پاتر با تدابیر شدید امنیتی چاپ شده و هیچ کسی نمی داند که چه سرنوشتی در انتظار پاتر و دوستان اوست.
ولی من می دونم که j.k.rowling چه کسی رو کشته!!!!آخه من جلد ۵ رو تقریبا خوندم!!
اگه دلتون بخواد می گم!!!
چند تا عکس از هرمیون
با سلام
از امروز قراره راجع به هری پاتر بنویسم.هر چی باشه تنوع لازمه.پس بسم الله...
حتما تا حالا همه شما می دونید که کتاب ۵ هری پاتر هم نوشته شده . اسم این کتاب هری پاتر و فرمان ققنوس است . تا حالا فروش بی سابقه ای داشته به طوری که در روز اول حدود ۸/۱ میلیون فروش داشته .
به مقاله ای از روزنامه جام جم در این باره توجه فرمایید.
جام جم آنلاین - 8/1 میلیون نسخه از پنجمین مجموعه داستانهای هری پاتر تنها در اولین روز از انتشار آن در انگلیس به فروش رفته است.
این فروش حیرت انگیز از مجموعه داستان های پیشین هری پاتر نیز بی سابقه تر بوده است.
به گزارش موسسه تحقیقاتی نیلسون روز شنبه 21 ژوئن گذشته مصادف با اولین روز انتشار و فروش این اثر، در هر ثانیه 20 نسخه از این کتاب به فروش رفته است.
چهارمین جلد از آثار هری پاتر با نام «هری پاتر و جام آتش» در روز اول انتشار خود در سال 2000 در بریتانیا تنها 372655 نسخه فروخت.
همینطور «هری پاتر و زندانی آزکابان» که سومین جلد ازمجموعه داستانهای هری پاتر بود در روز اول انتشار در سال 1999 تنها 68159 هزار نسخه فروخت.
این موسسه تحقیقاتی فروش 8/1 میلیون نسخه ای این کتاب در یک روز را بی سابقه ترین رکورد فروش کتاب در یک روز نامیده است.
براساس اطلاعات منتشر شده توسط انتشارات اسکولاستیک ناشر پنجمین جلد از مجموعه داستانهای هری پاتر ، در امریکا تاکنون 3 برابر این رقم فروخته شده و انتظار می رود فروش هری پاتر به زودی به 5/8 میلیون نسخه نیز برسد.
200 میلیون نسخه از مجموعه داستانهای هری پاتر تاکنون در سراسر دنیا فروخته شده است و این مجموعه داستانها به 50 زبان دنیا ترجمه شده است.
این فروش بی نظیر سبب شده تا خانم جی کی رولینگ نویسنده داستانهای هری پاتر ، حتی ثروتمندتر از ملکه الیزابت شود.