گفتی برو . گفتم به چشم
این بود کلام آخرین
گفتی خداحافظ تو
گفتم همین . گفتی همین
---
گریه نکردم پیش تو
با این که پرپر میزدم
با خون دل از پیش تو
رفتم و باز نیومدم
---
بازی عشق تورو جانانه باختم
مثه بازنده ی خوب
مردانه باختم
همه ی ثروت من تحفه ی درویش
نفسم بود که به تو مردانه باختم
---
لبخند آخرین من
دروغ معصومانه بود
برای پنهان کردن
داغ دل ویرانه بود
من مات مات از بازیه
شطرنج عشق می امدم
شاه مهره ی دل رفته بود
من لاف بردن می زدم
من لاف بردن می زدم
---
قلعه ی دل
اسب غرور
لشکر تار و مار عشق
دادم به ناز رخ تو
این همه یادگار عشق
گفتم ببر هر چی که هست
رقیب سخت چیره دست
گفتی تو مغروری هنوز
با فتح این همه شکست
---
بازی عشق تورو جانانه باختم
مثه بازنده ی خوب
مردانه باختم
همه ی ثروت من تحفه ی درویش
نفسم بود که به تو مردانه باختم