می رویید. در جنگل ، خاموشی رویا بود.
شبنم بر جا بود.
درها باز، چشم تماشا باز، چشم تماشاتر، و خدا در هر ... آیا بود؟
خورشیدی در هر مشت: بام نگه بالا بود.
می بویید. گل وا بود؟ بوییدن بی ما بود: زیبا بود.
تنهایی ، تنها بود.
نا پیدا، پیدا بود.
"او" آنجا، آنجا بود.
به امید دیدار
بهرام
سلام خیلی خوش آمدی امیدوارم در هدفی که در نظر گرفتی موفق باشی . پشیمان نمیشی اگر پیشم بیایی .ایام به کام
سلام مهربان با دستانی مالا مال از شقایقهای تبدار عشق امدم تا دل را در ابکینه دوستی ها جلا بدم و تو مهربانیت را با من تقسیم کنی انگونه که مسیح در شام اخر با حواریون پیمان مودت بست و یکی تنها یهودا شد اگر خواستی بر نوشته هایت نقد بنویسم خبرم کن تا به هم لینک بدیم سلام مرا از کردستان سر فراز بپذیر مهربان ایرج